اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب، آپارات

.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

فوووووووت …..

فووووووووت ….
فوووووووت …..
فووووووووت …
فوووووووت ….
بیا شعما رو فوت کن !!!
تولدت مبارک !!!

 

 

مروز با شکوهترین روز هستیست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد
و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوباره روز تولدت رسید
روزی که غصه سراغم نمیاد
روزی که دستای تنهایی من
بیشتر از همیشه دستاتو میخواد
تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در بــــــــاغ جهان، دلم گلی می جوید

امروز گل سپیــــــــــده ات می روید . . .

امروز دلـــــــــم دل ای دل ای میخواند،

چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد.

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

میلاد تو طلوع نور
، در قلبی مه گرفته بود  نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت
تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

تو وجودت واسه من یه معجزه ست
مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه
روز میلاد قشنگت میمونه
توی تقویم دلم تا همیشه
تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

روزی که، تو اومدی روی زمین
یه فرشته کم شد از آسمونا
مثل گل شکفتی بین آدما
گل سر سبد بودی بین اونا
تولدت مبارک عزیزم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تولد تو تولد من است

من تمام طول سال بیدار مانده ام

که مبادا روز تولد تو تمام شود

و من در خواب بمانم

و نتوانم به تو بگویم

تولدمان مبارک !؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

روز میلاد توست و من همچنان در آرزوی لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
تو را در آغوشم بفشارم و با عشق بگویم تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

وجود زیبایت وارد به دنیا میشود
هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود
در شعر تولد غرق رویا میشود
اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود
تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

میگویند  آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است  اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست  تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
لمس بودنت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

با من باشی دوست دارم

تنها باشی دوست دارم

امروز روز میلادته

هرجا باشی دوست دارم

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

روز میلاد تو، روز صدور شناسنامه عشق است

عشق من تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خدای اطلسی ها با تو باشد
پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر
به جز دلواپسی ها با تو باشد .

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو  بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد …

میلاد پاکت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

تحفه‌ای یافته نکردم که فدای تو کنم یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو
تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید
گویی بساط عیش مداوم به من رسید
نور ستاره ای در شب تولدت
انگار که فرشته ای از ازل رسید

فرشته ی من تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند شاید واژه های تبریک آنها را زیباتر بوده اند اما  با عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست با تمام وجود دوستت دارم تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

تولد تو تولد یک زیبایی
تولد یک بهار تولد آرامش
تولد یک فرشته تولد زلالی دریا تولد عشق تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند
و هنوز جمله ای که بشود تورا با آن وصف کرد متولد نشده
تولدت مبارک عزیزم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

ای که ترنم محبت را در قلبت احساس کردم تولد مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

نازکم روز میلادت مبارک صد سال جاوید باشی
پیوند من و تو نزدیک است
میدانم
قاصدکم تا آن روز سپید باشی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

نـفـس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالـم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمـن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

آغاز بودنت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ای ظرافت تپش قلب چکاوک، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد. تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی

هرجای دنیـا که میــــری به ارزوهـــات بـرسی

روزه تـــولـــده توئه میـــــلاده هرچی خاطــــره

روزی که غیـره ممکنه هیچ جـــوری از یادم بره

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟ ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

گاه یک سنجاقک
به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است .
تولدت مبارک … سنجاقک زیبای من

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه

دیوانه ی مهربانی تؤام….

ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی

پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی

تولدت مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

شعر تولد

امشب

شعری نخواهم نوشت

…………. شمع را

برای تولدت روشن میکنم

و پرهایم را طواف میدهم

بر گرد آتشی که تــــو در جانم روشن کرده یی

……….. تکه خاکستر کوچک کافی است

تا پر سوخته حرمت پیدا کند.

جشن تولد توست

و من

…… بار به دنیا می آیم و خاکستر می شوم

تا راز حضور تو را بدانم.

ققنوسم من امشب!

“تولدت مبارک بهترینم “

 

********************************

 

 

 

 

چه لطیف است حس آغازی دوباره،و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس…و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!و چه اندازه شیرین است امروز…
روز میلاد…روز تو!روزی که تو آغاز شدی!

تولد مبارک

**************************************

بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست

و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.

تولدت مبارک

*******************************

هرسال وقتی…..(تاریخ تولد)……هزاران شهاب به سمت زمین هجوم میاوردن

از خودم می پرسیدم

چه اتفاقی افتاده که آسمونیا میخوان خودشونو به زمین برسونن؟….

و امسال فهمیدم اونا به پیشواز حضور مسافری میان که  زمینو

با گامهای مهربونش نوازش کرد تا سفرشو از خودش به خدا شروع کنه ….

تولدت مبارک

***********************************

اس ام اس تولد پیامک تولد جمله زیبا برای تولد تولدت مبارک شعر برای تولد

زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه

خالی قلبم جایگاه یک گل باشد گل یاسمنم تولدت مبارک.

**********************************

باور کن ماههاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، امشب اما همه جملات فرار

کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم

.

.

.

. تولدت مبارک.
 

**************************************

داره بارون میاد  خوب که نگاه کردم.

.

.

.

هوا که ابری نبود…

.اون فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن……

آخه یکی ازشون کم شده

مهربون ترین تولدت مبارک

***************************************

برای روز تولد تو ۱۰ شاخه گل میخرم۹ شاخه گل طبیعی یک شاخه گل مصنوعی

و روی شاخه گل مصنوعی مینویسم تا پر پر شدن این گل دوستت دارم

تولدت مبارک

***************************************

تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر…

تولدت مبارک…

*****************************************

اس ام اس تولد پیامک تولد جمله زیبا برای تولد تولدت مبارک شعر برای

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست

با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای

من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم

***************************************
نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد.

امروز روز توست… تولدت مبارک.

**********************************

جای هیچکس را هیچکس دیگر نمیتواند پر کند !

مهربانم :

تولدت مبارک

***********************************

اس ام اس تولد پیامک تولد جمله زیبا برای تولد تولدت مبارک شعر برای

عزیزم به اندازه تمام کسانی که نمیشناسم دوستت دارم و سبدی از گلهای یاس و پونه با یه

آسمون ستاره تقدیم تو به خاطر تولد زیبایت.

Happy Birthdey

*********************************

 

خواستم برایت هدیه بگیرم

گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زیباییم

برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام

بید گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم

به فکر فرو رفتم و

سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم

که بهترین چیز در زندگیم هست

به ناگه فریاد زدم

که قلبم را می فرستم چون

او

خود زیباست، مظهرایستادگیست

سربه زیرو با نجابتست

تولدت مبارک

*********************************

شعر برای تولد

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون

چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون

به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم

هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم

تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش

بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک

با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک

عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک

فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

.

.      تولدت مبارک

********************************

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم

به خاطر و جودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن

همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس

واسه تولد تو باید دنیا رو اورد

ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد

اینا یه یادگاری توی خاطره هاته

ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد

تولدت عزیزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون

 

**************************************

 

 

شنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست
با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای
من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم

**************************************

داره بارون میاد خوب که نگاه کردم.
.
.
.
هوا که ابری نبود…
.اون فرشته ها هستن که دارن گریه میکنن……
آخه یکی ازشون کم شده
مهربون ترین تولدت مبارک

 

*****************************************

 

 

باور کن ماههاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، امشب اما همه جملات فرار کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم
.
.
.
.
تولدت مبارک.

 

*****************************

زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه خالی قلبم جایگاه یک گل باشد گل یاسمنم تولدت مبارک.

 

********************************

هرسال وقتی…..(تاریخ تولد)……هزاران شهاب به سمت زمین هجوم میاوردن
از خودم می پرسیدم
چه اتفاقی افتاده که آسمونیا میخوان خودشونو به زمین برسونن؟….
و امسال فهمیدم اونا به پیشواز حضور مسافری میان که زمینو
با گامهای مهربونش نوازش کرد تا سفرشو از خودش به خدا شروع کنه ….
تولدت مبارک

 

*************************************

بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.
تولدت مبارک

 

************************************

 


تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره

اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره

شمعهاروروشن کن وبه جام دوتاروفوت کن

نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن

تواین روزطلایی نگوکمی غم داری

بدون که دیوونه ای به نام سارا جون داری

تولدت مبارک

******************************************

 

روزتولدتوستاره هادمیدند

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند

روزتولدتوبخت من ازراه رسید

نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید

تکرارحرفهای منی مثل سرودزندگی

عشقت شده برای من بودونبودزندگی

تولدت مبارک

**************************************

باهفت اآسمون پرازگل یاس ومیخک

باصدتادریاپرازعشق واشتیاق وپولک

یه قلب عاشق بایه احساس بی قراروکوچک

فقط میخوادبهت بگه تولدت مبارک



:: موضوعات مرتبط: +اس ام اس , اس ام اس تبریک تولد , ,
:: برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس عاشقانه , اس ام اس فلسفی , اس ام اس تبریک ,
:: بازدید از این مطلب : 8684
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
ن : علی طهماسب پوریان
ت : سه شنبه 5 بهمن 1389
.

تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را

(امام علی علیه السلام)

.

.
.

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده باش . . .

.

.

.

یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار

و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .

.

.

.

مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند

و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .

.

.

.

دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . .

.

.
.

وقتی از رابطه دوستی ، بعضی ها به مسائل جنسی فکر میکنند !

و بعضی ها به شارژ ایرانسل ! ، درک میکنی که تنهایی هم زیاد بد نیست . . .

.

.
.

زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش

لایق بهترین هایی . . .

.

.
.

اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . .

.

.
.

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، آسمان را دریاب . . .

.

.
.

زندگی یعنی :

ناخواسته به دنیا آمدن

مخفیانه گریستن

دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . .

.

.
.

زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است

هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .

.

.
.

آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . . .

.

.

.

پیروزی یعنی :

توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر

بدون از دست دادن اشتیاق . . .

.

.
.

مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند

اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست



:: موضوعات مرتبط: +اس ام اس , اس ام اس فلسفی , ,
:: برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس عاشقانه , اس ام اس فلسفی , اس ام اس تبریک ,
:: بازدید از این مطلب : 8390
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
ن : علی طهماسب پوریان
ت : سه شنبه 5 بهمن 1389
.

ماشين بيشتر در داخل گاراژ: شما مي‌توانيد ماشين‌هاي بيشتري را داخل پناهگاه مخفي خود در گاراژ قرار دهيد. در ناحيه دوم گاراژ دو ماشين دارد ولي شما مي‌توانيد چهار ماشين در داخل آن نگه‌داريد و يا اگر كوچك باشند پنج ماشين. در كنار ديوار هر دو تا را كنار ديگري پارك كنيد سپس ماشين‌هاي ديگر را كنار درب بگذاريد. حالا بيرون برويد، درب باز خواهد شد، سريعاً قبل از اينكه درب بسته شود ماشين را برانيد. موزيك دلخواه: يك سري موزيك MP3 را در پوشه فايل MP3 كپي كنيد. بازي را شروع كنيد. شما يك ايستگاه راديو داريد كه موزيك دلخواه را بجاي راديو پخش مي‌کند. رموز بازي: هنگام بازي يكي از كدهاي زير را وارد كنيد. كد انتخاب اسلحه‌ها فقط چهار بار قابل اجرا خواهد بود. همه اسلحه‌ها : gunsgunsguns پول اضافي : ifiwerearichman خون كامل : gesundheit درجه تعقيبي بالاتر : morepoliceplease درجه تعقيبي پايينتر : nopoliceplease تانك : giveusatank نابودي تمام ماشين‌ها : bangbangbang تغيير لباس : ilikedressingup ماشين قدرتي : itsallgoingmaaad تمام ماشين‌هاي قدرتي عليه شما : nobodylikesme ماشين‌هاي قدرتي عليه يكديگر : weaponsforall پيشرفت سريع زمان : timeflieswhenyou حركت كند زمان : madweather بازي سريعتر : boooooring زره كامل : tortoise وضعيت عادي : skincancerforme ابري : ilikescotland باراني : ilovescotland طوفاني : peasoup ماشين نامرئي- فقط چرخ : anicesetofwheels ماشين پرنده : chittychittybb ترمز دستي سريع : cornerslikemad حالت وحشيانه : nastylimbscheat



:: موضوعات مرتبط: +رمز و ترفند بازی ها , رمز بازیGrand Theft Auto 3 , ,
:: برچسب‌ها: رمز بازی , رمز بازی Grand Theft Auto 3 ,
:: بازدید از این مطلب : 10208
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

باز شدن Cheats: بازي را با خط فرمان YIPPEEYAHOO شروع کرده و سپس کدهاي زير را در بازي وارد کنيد. Shift + T : افزايش انرژي + : افزايش زمان K : نابودي دشمنان F3 : ديدن و نديدن بازيکن R : بازگشت از مرگ F6 : حاکميت F1 : ديدن موقعيت Shift + B : ديدن فقط بازيکن Shift + W : ديدن شماره اتاق و پرش به چپ Shift + R : پرش به راست Alt + N : رد کردن مرحله Shift + K : کاهش انرژي - : کاهش زمان Shift + I : وارونه



:: موضوعات مرتبط: +رمز و ترفند بازی ها , رمز بازیPrince of Persia 2 , ,
:: برچسب‌ها: رمز بازی , رمز بازی Prince of Persia 2 ,
:: بازدید از این مطلب : 7927
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

امشب از لطف به دلداری ما آمده ای خوش قدم باش که بسیار به جا آمده ای چه عجب یاد حریفان پریشان کردی لطف کردی که بیاد فقرا آمده ای تو که در خواب هم از آمدنت بود دریغ در شگفتم که به ناگاه چرا آمده ای سر مهر آمدی از سر مگر ای ترک خطا یا خطا کردی و ره را به خطا آمده ای گفته بودی شبی از حالت من می پرسی شاید اندر پی وعده به وفا آمده ای شب وصل گله از دوست دلا یاوه مگو بخت بد باز تو امشب به صدا آمده ای کاخ شه را به پشیزی نخرد کلبه ما تا تو ای شاه به دیدار گدا آمده ای سر به پای تو فشانم که صفا آوردی تا به دیداری این بی سر و پا آمده ای



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه , دلداری ,
:: بازدید از این مطلب : 9882
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

لحظه ی به تـو رسیـدن یه تـولد دوبـاره س شهرچشم تورو داشتن یه غروب پرستاره س خواستن دستــای گرمت مث ماجرا می مونه برق المــاسای چشــمت مث کیمیا می مونه اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگه تازه اسم من کنار اسمت قصرخوشبختی می سازه زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد می شه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد بــا تـو غم رنگی نـداره زندگی شهر فرنگه از تو قلعه ی نگــاهت رنگ غصه ام قشنگـه سهم هرکسی که باشی خوش بحال روزگارش



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه ,
:: بازدید از این مطلب : 8245
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

دست های التماسم را فشرد رفت واحساس مرا با خود نبرد یاد تو هر شب صدایم می کند در حریم شب رهایم می کند تو سکوت مبهم آیینه ای در غم دیرینه ، در آیینه ای تو چه هستی؟ لطف بی پایان عشق یاور شب های بی پایان عشق من به پای عشق تو فانی شدم طرحی از اندوه و ویرانی شدم سردی رخسار زردم را ببین این گل پژمرده از غم را بچین



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه , یاد تو ,
:: بازدید از این مطلب : 8818
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

دوم ابتدایی بودم تازه خونمون رو عوض کرده بودیم بابام به خاطرضرر زیادی که کرده بود مجبور شد حتی خونمون رو هم بفروشه و یه خونهء کوچیکتر بگیره روز اول بود که اومده بودیم تو اون محل اثاث کشی تموم شده بود ومنو بابام در خونه بودیم بابام کلید انداخت که درو باز کنه یهو یه دختر 6 ساله با یه بلوزدامن سفید تور دار عین مال عروسا از کنارمون رد شد من نمی دونم چرا وقتی اون رو دیدم یه جوری شدم نمی دونم چی بود ولی یه چیزی بود که تا اون موقع احساسش نکرده بودم فقط شنیدم بابام گفت ماشالله!!! این دخترِ کیه خدا نیگهش داره از اون روز به بعد همش یه موقعهایی میو مدم تو کوچه که ببینمش دیگه عادت کرده بودم هر روز ببینمش و اون حس هر بار که می دیدمش قوی تر می شد بعدها فهمیدم اون عشقی که می گن همینه من که با عوض کردن خونمون مخالف وخیلی ناراحت بودم حالا نه تنها ناراحت نبودم راضی وشاد هم بودم سالها می گذشت و من علاقم نسبت به اون بیشتر می شد جوری که تمام زندگیمو گرفته بود آرزوهام رو با بودن اون می ساختم اصلا آرزویی بجز اون نداشتم بارها تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم اما وقتی می دیدمش انگار لال می شدم هر چی تلاش می کردم نمی تونستم برم جلو گفتم تلفنی باهاش حرف بزنم اما تا صداش رو می شنیدم قلبم همجین به تپش می افتاد که می خواست قفسه سینمو بترکونه و زبونم هم بند میومد اصلا لال می شدم چه دعواهایی که به خاطرش با بچه های محل یا کسایی که دنبالش می افتادن نکردم اما حتی یکبار نتونستم حرفم رو بهش بگم یادمه یه روز نشسته بودم درس بخونم که دیدم در می زنن رفتم درو باز کردم دیدم پشت دره یهو انگار یه تانکر اب سرد رو سرم خالی کردن ... نمی دونم چی شد فقط در بسته بود من یه تیکه گوشت نذری تو دستم بود اون روز تا شب گیج بودم، یه گیجیه باحال درس مرس که اصلا، کتابو نیگا می کردم چهرش تو نظرم مجسم می شد همینطور ما بزرگ می شدیم ومن بی عرزه نمی تونستم حرفم رو بهش بگم حالا من 18 سالم بود و اون 15 سال دیگه واسه خودش خانومی شده بود تو محل خودش و خواهرش به نجابت معروف بودن و همچنین به زیبایی! من دست به هیچ کار زشتی نمی زدم حتی نیگای دخترای دیگه هم نمی کردم اون پیش من تبدیل به یه موجود مقدس شده بود می گفتم اگه این کارو بکنم دیگه لیاقت اون وجود پاک رو ندارم و اون دیگه منو نمی خواد یه روز که رفته بودم در مدرسشون تا از دور ببینمش دیدم یه پسره افتاده دنبالش اقا ما هم خونمون به جوش اومد رفتیم به پسره گیر دادیم پسره هم گفت برو بابا این چند ماهه با من دوسته ما همدیگرو می خوایم دیگه هم مزاحم ما نشو من که باور نمی کردم تا شب گیج بودم ...شب تا صبح خواب به چشمام نرفت و بالاخره تصمیم گرفتم فردا بهش تلفن بزنم و بهش بگم چقدردوسش دارم فردا به هر جون کندنی بود باهاش حرف زدم خودم رو معرفی کردم وگفتم که دوسش دارم ولی اون گوشی رو گذاشت نمی دونم رو زمین بودم یا رو هوا اما خوشحال که حرفم رو بهش زدم و فکر می کردم حتما خجالت کشیده حرف بزنه خلاصه انگار دنیا رو بهم داده بودن بعد از ظهرش دیدم در می زنن رفتم درو باز کردم دیدم اون پسرست با چهرهء عصبانی منم سریع برگشتم یه چیز پوشیدم رفتم که برم یه جای خلوت دعوا ولی وقتی گفت که ادرس خونه مارو اون دختر بهش داده و گفته که بهم بگه دیگه برای من زنگ نزنه وگرنه مامانش رو می فرسته در خونهء ما راهمو برگردوندم به طرف خونه رفتم توی دستشویی تامی تونستم گریه کردم از اون به بعد وقتی می دیدمش یه تنفر عجیبی نسبت بهش درونم پیدا می شد بعدها اون پسر رو دیدم و فهمیدم اونرو سر کار گذاشته و بعد از کلی تیغ زدن رفته با یکی دیگه دوست شده... بله خانوم و البته خواهرشون... آره پسرا ودخترا مواظب عاشقیتهاتون باشید ببینید با کی عاشقیت می کنید مخصوصا شما دخترا اخه هم ما پسرا خیلی جونوریم هم شما خیلی اسیب پذیر البته بعضی از شما هم خیلی بدتر از پسرا هستین.....



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه , داستان عاشقانه واقعی ,
:: بازدید از این مطلب : 8889
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

یکی بود یکی نبود . یک مرد بود که تنها بود . یک زن بود که او هم تنها بود . زن به آب رودخانه نگاه میکرد و غمگین بود . مرد به آسمان نگاه میکرد و غمگین بود . خدا غم آنها را میدید و غمگین بود . خدا گفت : شما را دوست دارم ، پس همدیگر را دوست بدارید و با هم مهربان باشید . مرد سرش را پایین آورد . مرد به آب رودخانه نگاه کرد و در آب زن را دید . زن به آب رودخانه نگاه کرد و مرد را دید . خدا به آنها مهربانی بخشید و آنها خوشحال شدند . خدا خوشحال شد و از آسمان باران بارید . مرد دستهایش را بالای سر زن گرفت تا خیس نشود . زن خندید . خدا به مرد گفت : به دستهای تو قدرت میدهم تا خانه ای بسازی و هر دو در آن زندگی کنید . مرد زیر باران خیس شده بود . زن دستهایش را بالای سر مرد گرفت . مرد خندید . خدا به زن گفت : به دستهای تو همه زیباییها را می بخشم تا خانه ای که او میسازد را زیبا کنی . مرد خانه ای ساخت و زن آن را گرم کرد . آنها خوشحال بودند . خدا خوشحال بود ... یک روز زن پرنده ای را دید که به جوجه هایش غذا میداد . دستهایش را به سوی آسمان بلند مرد تا پرنده میان دستهایش بنشیند . اما پرنده نیامد و دستهای زن رو به آسمان ماند . مرد او را دید . کنارش نشست و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد . خدا دستهای آنها را دید که از مهربانی لبریز بود . فرشته ها در گوش هم پچ پچی کردند و خندیدند . خدا خندید و زمین سبز شد . خدا گفت : از بهشت شاخه ای گل به شما خواهم داد . فرشته ها شاخه ای گل به مرد دادند . مرد گل را به زن داد و زن آن را در خاک کاشت . خاک خوشبو شد . پس از آن کودکی متولد شد که گریه میکرد . زن اشکهای کودک را میدید و غمگین بود . فرشته ها به او آموختند که چگونه طفل را در آغوش بگیرد و از شیره جانش به او بنوشاند . مرد زن را دید که میخندد ، کودکش را دید که شیر مینوشد. بر زمین نشست و پیشانی بر خاک گذاشت . خدا شوق مرد را دید و خندید . وقتی خدا خندید ، پرنده بازگشت و بر شانه مرد نشست . خدا گفت : با کودک خود مهربان باشید تا مهربانی بیاموزد . راست بگویید تا راستگو باشد . گل و آسمان و رود را به او نشان دهید تا همیشه به یاد من باشد . روزهای آفتابی و بارانی از پی هم گذشت . زمین پر شد از گلهای رنگارنگ و لابه لای گلها پر شد از بچه هایی که شاد و خندان دنبال هم میدویدند . خدا همه چیز و همه جا را میدید . میدید که زیر باران مردی دستهایش را بالای سر زنی گرفته است که خیش نشود . زنی را دید که در گوشه ای از خاک با هزاران امید شاخه گلی میکارد . دستهای بسیاری را دید که به سوی آسمان بلند شده اند . و پرنده هایی که ... خدا خوشحال بود ، چون دیگر غیر از او هیچ کس تنها نبود .



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه , اولین عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 8392
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
ن : علی طهماسب پوریان
ت : جمعه 1 بهمن 1389
.

نگو قراره که دیگه یه لحظه پیشم نباشی نمیذارم یواش یواش هم رنگ سایه ها باشی دسته گلها تو نمیخوام خاطرهاتو نمی خوام خودت که بهتر میدونی که من فقط تو رو میخوام گل های باغچه رو برات تک تک و از شاخه چیدم ببین چقدر جون میکنم بهت بگم دوست دارم بهت بگم دوست دارم



:: موضوعات مرتبط: +شعر وداستان های عاشقانه , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه , داستان عاشقانه , دوست دارم ,
:: بازدید از این مطلب : 8472
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
ن : علی طهماسب پوریان
ت : پنج شنبه 31 دی 1389
.
موضوعات
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی